بوسیله گزارش همشهری آنلاین به نقل از خراسان، زن ۳۳ ساله ای که با شکایت همسرش و به اتهام هزیمت از منزل، با تلاش نیروهای کلانتری سپاد مشهد دستگیر شده بود، درباره ماجرای فرار از منزل به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: چندین سال وجود که یک رابطه سرد عاطفی بین غلام و همسرم وجود داشت و او هیچ گاه به نیازهای فکری و جسمی من توجهی نداشت درون حالی که غلام زنی جوان بودم و به رفاقت های عاشقانه او احتیاج داشتم.
بارها از همسرم خواستم برای درمان بغرنج عاطفی اش به پزشک رجوع بطی ء ولی او اهمیتی به خواسته هایم نمی عدالت تا اینکه غلام به دلیل همین کمبودهای عاطفی با جوانی داخل فضای مجازی آشنا شدم و با او وفاق تلفنی برقرار کردم.
جمال ساکن رشت بود و ما از طریق شبکه های اجتماعی با یکدیگر درددل می کردیم تا این که بالاخره یک روز تصمیم به هزیمت از منزل گرفتم و با اتوبوس به رشت رفتم. جمال به استقبالم آمد و مرا به بناء اش سرما.
حدود یک ماه تو سیرت ملک بودم و پس ازآن از آن غرض به بازگشت گرفتم تا در مشهد زندگی مستقلی را برای خودم تشکیل بدهم. نمی خواستم دوباره نزد همسرم بازگردم تا روزهای خاله گذشته تکرار شود بنابراین منزلی را در حاشیه شهر دربست کردم تا با دخترانم زندگی کنم ولی سرزده همسرم به همراه نیروهای کلانتری از متد رسید و مرا بنده کردند.
در همین حال، همسر ۴۰ساله زن جوان همچنین گفت: دیگر هیچ گاه حاضر نیستم با این زن زیر یک سقف زندگی کنم. او با دزدی و پنهان کردن دخترانم زندگی و آینده آنها را بوسیله کار بزرگ انداخت. وقتی واقف هزیمت او از منزل شدم، به هر جایی که به ذهنم می رسید با نگرانی و بی تابی سر زدم ولی هیچ اثری از آنها نیافتم.
همسرم گوشی تلفن را خاموش کرده وجود و خانواده اش نیز هیچگاه اطلاعی از او نداشتند. به ناچار دست بوسیله دامن قاعده شدم و گم شدن همسر و فرزندانم را به پاسبان آگاهی گزارش دادم. بالاخره با ردیابی های اطلاعاتی برملا شد او به شمال قلمرو رفته است و نزد شخصی به نام جمال عمر می یواش.
وقتی جمال اسیر شد، ادعا کرد همسرم یک ماه نزد او بوده و پس ازآن با اتوبوس به مشهد بازگشته است. اکنون هم از اینکه دخترانم را پیدا کرده ام بی حد خوشحالم اما دیگر حاضر نیستم با چنین زن خیانتکاری زندگی کنم.
به دستور سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد مشهد)، تفحص کارشناسی به این ضبط در سازمان مددکاری اجتماعی آغاز شد.
بارها از همسرم خواستم برای درمان بغرنج عاطفی اش به پزشک رجوع بطی ء ولی او اهمیتی به خواسته هایم نمی عدالت تا اینکه غلام به دلیل همین کمبودهای عاطفی با جوانی داخل فضای مجازی آشنا شدم و با او وفاق تلفنی برقرار کردم.
جمال ساکن رشت بود و ما از طریق شبکه های اجتماعی با یکدیگر درددل می کردیم تا این که بالاخره یک روز تصمیم به هزیمت از منزل گرفتم و با اتوبوس به رشت رفتم. جمال به استقبالم آمد و مرا به بناء اش سرما.
حدود یک ماه تو سیرت ملک بودم و پس ازآن از آن غرض به بازگشت گرفتم تا در مشهد زندگی مستقلی را برای خودم تشکیل بدهم. نمی خواستم دوباره نزد همسرم بازگردم تا روزهای خاله گذشته تکرار شود بنابراین منزلی را در حاشیه شهر دربست کردم تا با دخترانم زندگی کنم ولی سرزده همسرم به همراه نیروهای کلانتری از متد رسید و مرا بنده کردند.
در همین حال، همسر ۴۰ساله زن جوان همچنین گفت: دیگر هیچ گاه حاضر نیستم با این زن زیر یک سقف زندگی کنم. او با دزدی و پنهان کردن دخترانم زندگی و آینده آنها را بوسیله کار بزرگ انداخت. وقتی واقف هزیمت او از منزل شدم، به هر جایی که به ذهنم می رسید با نگرانی و بی تابی سر زدم ولی هیچ اثری از آنها نیافتم.
همسرم گوشی تلفن را خاموش کرده وجود و خانواده اش نیز هیچگاه اطلاعی از او نداشتند. به ناچار دست بوسیله دامن قاعده شدم و گم شدن همسر و فرزندانم را به پاسبان آگاهی گزارش دادم. بالاخره با ردیابی های اطلاعاتی برملا شد او به شمال قلمرو رفته است و نزد شخصی به نام جمال عمر می یواش.
وقتی جمال اسیر شد، ادعا کرد همسرم یک ماه نزد او بوده و پس ازآن با اتوبوس به مشهد بازگشته است. اکنون هم از اینکه دخترانم را پیدا کرده ام بی حد خوشحالم اما دیگر حاضر نیستم با چنین زن خیانتکاری زندگی کنم.
به دستور سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد مشهد)، تفحص کارشناسی به این ضبط در سازمان مددکاری اجتماعی آغاز شد.
- ۹۹/۰۵/۲۱